چگونه از کسب و کاری کوچک برندی بزرگ بسازیم؟

چگونه از کسب و کاری کوچک برندی بزرگ بسازیم؟

بسیاری از برندهای بزرگ، زمانی نام تجاری کوچکی بوده اند. تنها تفاوت آن ها با سایر رقبایشان، شیوه و سیاست های برندسازی محصولاتشان است. اما منظور از برندسازی محصولات چیست؟ آیا برندسازی صرفاً الحاق یک برچسپ نام و لوگو بر روی محصولات است؟!

نام تجاری (یا برند) به همان اندازه که برای کسب و کارهای بزرگ حائز اهمیت است برای مشاغل کوچک نیز تاثیر گذار و مهم است.

 این مساله که هر محصول یا خدمتی با نام سازنده یا ارائه دهنده ی آن شناخته می شود بدیهی است و بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک نیز بر این مساله واقف اند.

اما در بسیاری از موارد مردم قادر به تبیین دلایل اهمیت برندسازی، تاثیر آن بر کسب و کار و شیوه ی صحیح تحقق آن نمی باشند.

به راستی چرا باید به ایجاد و رشد یک برند و هویت آن توجه ویژه ای نشان داد؟ آیا برندسازی مساله ای فراتر از تولید محصول مرغوب و الحاق یک برچسپ نام و لوگو به آن ها است؟

اهمیت برندسازی

یقیناً از میان دو محصول هم تراز و باکیفیت، آن یک که از برچسپ برندی شناخته شده تر و محبوب تر برخوردار است شانس بیشتری برای فروش خواهد داشت.

برای درک بهتر، برندسازی را می توان مشابه با ایجاد یک رابطه ی احساسی بین دو فرد دانست.

زمانی که مشتریان به طور احساسی و عمیقاً با یک برند پیوند خورند، آن برند را ارزشمند پنداشته و این اعتقاد خود را با دیگر افراد نیز به اشتراک خواهند گذاشت. درواقع برندسازی نوعی بازاریابی عمیق و با تاثیر ماندگار و طولانی مدت است!

این حس ارزشمندی و ایمان به برند منجر به شناخته تر شدن آن، افزایش میزان فروش، افزایش وفاداری و حمایت مشتریان از برند می گردد.

بدیهی است که پس از تثبیت برند، هویت شناخته شده از برند می تواند به نحو چشمگیری بر روی قیمت گذاری محصولات تاثیرگذار شود.

راه اندازی کسب و کار

 

تحقق برندسازی

سوال بسیار مهمی که در ذهن اکثر مدیران کسب و کار های نوپا وجود دارد این است که :

" چگونه برند خود را در میان مصرف کنندگان شناخته شده تر ، محبوب تر و مطمئن تر سازیم؟ "

برندسازی در واقع شامل: تعریفی که از کسب و کارتان برای خود ارائه می دهید و اقداماتی که جهت تحقق این تعریف به کار می بندید می باشد.

در ادامه مهم ترین اقداماتی را که در جهت برندسازی باید مورد توجه قرار گیرند را بررسی می کنیم:

1- تعیین هویت برند

تعیین تعریف برند را به عنوان ابتدایی ترین گام، پیش تر بررسی کرده ایم. این تعریف باید به نحوی متمایز کننده ی شما از سایر رقبایتان باشد. (مثال هایی از برترین برندها در این زمینه را می توانید در این مطلب ببینید.)

 در واقع این گام همان تعیین هویت برند می باشد.

همچنین علاوه بر تعیین هویت برند می بایست به طور دقیق نیاز ها و نگرانی های مشتریان را تعیین کرده و بر اساس داده های به دست امده از تحقیقات و نیز هویت در نظر گرفته شده، استراتژی های صحیح تولید محصولات و نیز بازاریابی را مشخص کرد.

به عنوان مثال، فرض کنید که قصد احداث یک کارگاه تولید پوشاک دارید. در اولین گام توانایی ها و ایده آل های خود را بررسی کنید و هویتی برای برند خود در نظر بگیرید.

 به عنوان مثال هویت برند پوشاک شما می تواند " کلاسیک و راحت" و یا "به روز و لوکس" و یا ... باشد.

حال اگر هویت "کلاسیک و راحت" را برگزدیده اید تحقیقاتی در رابطه با مشتریان هدفتان انجام دهید:

  • از نظر آن ها " لباس راحت" باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
  • طراحی کلاسیک مورد پسند آن ها چگونه است؟

محصول خود را بر اساس معیار های مشتریانتان تولید کنید. همچنین به بررسی روش های تاثیرگذار بازاریابی بر روی دسته های مختلف مشتریان هدفتان تمرکز کنید.

2- ایجاد روابط بلند مدت با مشتریان

جذب مشتری

با خلق برندی صادق که هرگز توقعات نا‌به‌جا و خارج از حد توانش را در میان مصرف کنندگان  ایجاد نمی‌کند، تعریف صحیحی از برند را در میان مردم رواج بدهید و به ارزش های هویتِ برند پایبند باشید. این موضوع از یکی از مهم ترین مواردی است که منجر به حفظ مشتریان و ایجاد وفاداری به برند می گردد.

به عنوان مثال اگر مدیریت یک تولیدی پوشاک را بر عهده دارید و در ابتدایی ترین گام، هویت خود را " کلاسیک و راحت " تعریف کرده اید هرگز نباید با مشاهده ی مد های فصلی و زودگذر که با سبک طراحی لباس های برندتان هماهنگی ندارند، تغییر رویه دهید و محصولی خارج از دایره ی تعریف برندتان تولید کنید.

البته این موضوع به معنای عدم انعطاف نخواهد بود بلکه منظور تنها تغییراتی است که با هویت برند در تناقض می باشند.

 (در این مثال می توان به لباسی اسپرت ، تنگ و آزاردهنده که صرفاً برای مدتی کوتاه مد شده است اشاره کرد! می توان با مد همراه شد اما در دایره ی طراحی ها و ارزش های برند)

مثالی ملموس تر در این رابطه می تواند BMW باشد که: مدرن، تکنولوژی جدید و شاید گران بودن! از جمله هویت های این برند محسوب می شود. آیا تاکنون دیده اید که این برند با تولید محصولی با تکنولوژی پایین و سطح کیفی کمتر به دنبال کاهش قیمت محصولاتش برای فروش بیشتر بوده باشد؟!

قطعاً خیر، چراکه این دست سیاست ها در تعریف هویت این برند جایی ندارند!

تغییرات زیاد در قیمت و سبک کالا ذهن مصرف کنندگان را دچار سردرگمی کرده و وفاداری آن ها را نسبت به برند از بین می برد.

درواقع در صورت تغییرات زیاد؛ مصرف کنندگان مشخصه ی واحد و همیشگی ای در کالاهای برند برای وفادار بودن به آن نخواهند یافت و این مساله موجب عدم توانایی در کسب بازاری ثابت و همیشگی برای نام تجاری می شود.

3- برای هر محصول چندین کارایی بیابید

افزایش فروش محصول

مصرف کنندگان به طور معمول برای هر کالا کاربرد های مختلفی می‌یابند که این چند کاربردی بودن را می توان در تبلیغات عنوان کرده و محصولات برند را مفیدتر جلوه داد.

چنین روشی یک تکنیک تبلیغاتی موثر است که علاوه بر جذب مشتریان بیشتر به خوش نام تر شدن برند و شناخته شدن آن به عنوان تولید کننده ای با درایت که برای حقوق مصرف کنندگان و رفع نیاز های آن ها اهمیت قائل است، می انجامد.

4-  تنها به رقابت نیاندیشید، گاهی همکاری اثربخش تر  است!

تکنیک های بازاریابی

همکاری با یک برند دیگر (که از نام تجاری شما شناخته شده تر باشد) می تواند خوش نامی آن برند را به نام تجاری شما منتقل کند و نیز برندتان را به جامعه ی مشتریان نام های بزرگ تر بشناساند.

این همکاری صرفاً به تولید یا عرضه ی محصول مشترک محدود نمی شود و می توان حمایت های شما از فعالیت های سایر برندها را نیز در بر گیرد.

به عنوان مثال برند ژاپنی Uniqlo که تولید کننده ی پوشاک است هر جمعه از ساعت 4 تا 8 بعد از ظهر به موزه ی هنرهای مدرن نیویورک دسترسی آزاد می دهد. (بلیط رایگان بازدید از این موزه را در اختیار افراد قرار می دهد)

این عمل موجب می شود که:

افرادی که از بازدید خود از موزه به طور رایگان لذت برده اند این نام تجاری را با خوش نامی و حس رضایت به خاطر آورند و نیز در تعاملات خود با دوستان و سایر افراد از این نام تجاری یاد کنند.

و مهم تر از آن، با این سیاست نام این برند ژاپنی، هم ردیف یکی از نام ههای بزرگ در آمریکا قرار گرفته است!

5-  تشکیل جامعه ای از مشتریان با امکانات و ویژگی های متمایز 

بهبود وضعیت کسب و کار

به عنوان مثال می توان در دنیای مجازی شبکه هایی را تشکیل داد تا مشتریان بتوانند از طریق آن ها با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده و تبادل نظر داشته باشند.

البته هدف تنها گردآوری مشتریان نیست بلکه غایت نهایی القای حس "خاص بودن" به خریداران یک برندِ مشخص می باشد.

سخن پایانی

به طور یقین در برندسازی عوامل بسیار زیاد دیگری (نظیر انتخاب نام مناسب، سیاست های برندسازی در رسانه های اجتماعی، دیجیتال مارکتینگ و ...) نیز دخیل می باشند که در این مقاله مجال اشاره به آن ها نبوده است.

موارد عنوان شده کلیاتی از مهم ترین نکاتی هستند که به طور معمول توسط بسیاری از کسب و کارهای نوپا نادیده گرفته می شوند که قطعاً این عدم برنامه ریزی منجر به کاهش بازدهی عملکرد بسیاری از این کسب و کارها می شود

جهت اطلاع از جدید ترین مطالب سایت پیشنهاد می کنیم عضو خبرنامه شوید