مدیر تیم نرم افزاری چگونه روحیه افراد را تضعیف می کند؟
بیشتر مدیران پروژه یا رهبران کسب و کار می دانند برای اینکه کارمندان آن ها بتوانند وظایفشان را به درستی انجام دهند باید به آن ها انگیزه بدهند. برای افرادی که دریک تیم کار می کنند اصلاً خوشایند نیست که از طرف مدیر پروژه بی انگیزه شوند. هرشخصی که رهبری یک کسب و کار یا تیمی را به عهده دارد باید این مسئله را مد نظر داشته باشد که کجای کارش ایراد دارد و برای رفع آن اقدام کند.
مدیران پروژه های نرم افزاری را در این نوشتار همان رهبران کسب و کار نام خواهیم برد.
رهبران کسب و کار می توانند با ترک این عادات نادرست به بالا رفتن انگیزه کارمندان و ایجاد روحیه تیمی کمک کنند:
1) تقسیم نکردن مشکلات بزرگ به مسائل کوچک تر
کارمندان متخصص زمانی که با مشکلات روبرو می شوند، انگیزه بیشتری برای کارکردن پیدا می کنند و دوست ندارند که با آن ها همچون کودکان رفتار شود. درگیر کردن کارمندان با مسائل و مشکلات کاری باعث می شود که حس مسئولیت بیشتری پیدا کنند و با انگیزه بیشتری کار کنند.
2) استفاده نکردن از کلمه چرا و تمرکز برکلمه چگونه
کارمندان دوست ندارند که مثل یک ربات با آن ها رفتار شود، رهبران ضعیف از ترس اینکه مورد سؤال و انتقاد دیگران قرار بگیرند چرایی انجام کار را به کارمندان خود توضیح نمی دهند.
3) اهمیت ندادن به سؤال پرسیدن
رهبران کسب و کار دیدی متفاوت نسبت به سؤال پرسیدن دارند و به عنوان یک بازی به آن نگاه می کنند. آن ها به یادگیری علاقه فراوان دارند و مهارت خوب گوش کردن را می دانند چرا که اگر فقط آن ها صحبت کنند چیزی یاد نمی گیرند و با گوش کردن قدرت یادگیری خود را بهینه می کنند و از دیگران می خواهند که ایده ها، نظرات و نوآوری هایشان را با آن ها به اشتراک بگذارند.
4) پروژه ها را بعد از مشخص شدن وظایف رها می کنند
رهبران خوب بعد از تقسیم بندی وظایف کارمندان خود آن ها را به حال خود رها نمی کنند و تا زمانی که مطمئن شوند هیچ سؤالی در مورد انجام آن ندارند آن ها را به حال خود رها نمی کنند و معتقد هستند زمان اضافه ای که برای این مسئله خرج می کنند در موفقیت آن ها بسیار حائز اهمیت است.
5) استخدام افرادی که توانایی کمتری نسبت به رهبران تیم دارند
مدیرانی که مهارت های رهبری ندارند سعی می کنند افرادی را که مهارت های کمتری نسبت به خودشان دارند، نیاز به آموزش و مدیریت دارند و توانایی های مدیر شرکت را به چالش نمی کشند استخدام کنند. اما زمانی که مدیران افراد باهوش تر را استخدام می کنند، با انگیزه ی بالایی که این افراد دارند هم باعث رونق کسب و کار می شوند و هم مهارت های مدیران را کامل می کنند.
6) برقراری ارتباط از راه دور
برخورد مستقیم با کارمندان و به صورت مستقیم با آن ها صحبت کردن باعث می شود که برداشت های متفاوت نداشته باشند. زمانی که کارمندان از استانداردهای انجام کار و انتظاراتی که از آن ها می رود، مطمئن نباشند شروع به حدس زدن می کنند و همین مسئله در از بین رفتن انگیزه آن ها تأثیر زیادی دارد. مردم زمانی که بهخوبی بفهمند دیگران چه انتظاری از آنها دارند، انگیزه بیشتری میگیرند و ارتباطات مستقیم و غیر رسمی ازجمله مواردی هستند که تأثیر بهتری بر روابط دارند.
7 ) خبرهای بد پخش کردن و بازخوردهای منفی ایجاد کردن
یک مدیر خوب و ایده آل در زمان های خوب و بد در کنار کارمندان است. هیچ شخصی دوست ندارد مدیر تیمی که در آن کار میکند، تنها بعد از خوب پیش نرفتن امور در محیط کاری حضور پیدا کند. آنها پیروزیهای کوچک را جشن میگیرند و بیش تر از اینکه از بازخوردهای منفی استفاده کنند، سعی میکنند به دیگران انرژی مثبت دهند.
بهترین ارزیابی شما همان طیفی از بازخوردهای مثبت است که مستقیماً از طرف تیمتان میگیرید و تعداد افرادی که دوست دارند به تیم شما ملحق شوند. اگر بازخوردهای منفی که میگیرید بیشتر از بازخوردهای مثبتتان باشد بهترین کارمندانتان شما را خیلی سریع ترک میکنند، پس بهتر است که نگاهی به خودتان در آینه بیندازید. تنها خود شما میتوانید شخصیت فعلیتان را عوض کنید.
دیدگاه شما چیست؟